شاهد خاموش استانبول
ابلیسک تئودوسیوس:
استانبول پازلی از فرهنگ های مختلف است و گنجینه های بی شماری از گذشته را در خود جای داده است.
داستان ابلیسک بر فراز میدان سلطان احمد ( بنای تاریخی عظیمی از تب باستان که بیش از 16 قرن پیش به این شهر آورده شد.)
داستان ابلیسک تئودوسیوس ما را به سفری به گذشته می برد، حدود 360 سال قبل از تأسیس سلف استانبول،
قسطنطنیه، تا عواقب مرگ کلئوپاترا در 30 سال قبل از میلاد اسکندریه.
مرگ کلئوپاترا، آخرین فرمانروای پادشاهی بطلمیوسی، نشان دهنده الحاق مصر به امپراتوری روم بود، پس از آن زمان
امپراتوران شروع به خارج کردن ابلیسک ها برای قرار دادن در شهرهای اصلی خود کردند.
ستونهای عظیم چهار وجهی که زمانی توسط مصریها برای احترام به خدایان و بزرگداشت رهبرانشان برافراشته شده بودند، به نماد پیروزی روم بر تمدن مصر تبدیل شدند.
دو تا از آن ابلیسک ها از معبد بزرگ آمون در کارناک، تبس، به فرمان کنستانتین کبیر – امپراتوری که قسطنطنیه را در سال
330 پس از میلاد به عنوان پایتخت جدید امپراتوری روم تأسیس کرد، خارج شد.
ابلیسک ها از تبس به اسکندریه در امتداد رود نیل منتقل شدند. یکی قرار بود در رم ساخته شود و دیگری برای قسطنطنیه تازه تأسیس.
با این حال، زمانی که خبر مرگ کنستانتین به اسکندریه رسید، این سفر متوقف شد و ابلیسک ها در شهر باقی ماندند.
دو دهه بعد، در سال 357 پس از میلاد، پسر و جانشین کنستانتین، کنستانتین دوم، ابتکار پدرش را برای بزرگداشت بیستمین سال حکومت او به عهده گرفت.
در آن سال یک ابلیسک به رم فرستاده شد و در مرکز شهر بر فراز سیرک ماکسیموس (به معنی “بزرگترین سیرک”) نصب شد.
امروزه بلندترین ابلیسک مصری در جهان است که ارتفاع آن 32.2 متر است و در نزدیکی کلیسای لاتران قرار دارد.
با این حال، رسیدن دوقلوی ابلیسک لاتران به خانه جدید خود بسیار طول می کشد زیرا به دلایل نامعلومی در اسکندریه باقی مانده است.
جانشین کنستانتین دوم، جولیان بود که ابلیسک را به قسطنطنیه آورد. اما مدت کوتاهی پس از جابجایی ستون ها درگذشت و ابلیسک سه دهه دیگر در بندر شهر ماند.
تلاش رومیان برای برافراشتن ابلیسک گرانیتی قرمز، که ابتدا توسط فرعونهای توتموس سوم و توتموس چهارم در قرن
پانزدهم قبل از میلاد در کارناک ساخته شد، سرانجام در سال 390 پس از میلاد با فرمان امپراتور تئودوسیوس اول به نتیجه رسید.
هیپودروم (میدان سلطان احمد)
پروفسور لوکا زاواگنو از دانشگاه بیلکنت آنکارا به TRT World گفت: «تاریخ ابلیسک تئودوسیوس ارتباط زیادی با هیپودروم
قسطنطنیه دارد، که ما را به قلب رم می برد: سیرک ماکسیموس».
قسطنطنیه که توسط امپراتور کنستانتین تأسیس شد، در نظر گرفته شد که «روم جدید» باشد. برای امپراتوری، رم به
عنوان شهری عالی در نظر گرفته می شد – الگویی که هر شهر بزرگ دیگری آرزوی تقلید از آن را دشت.
زاواگنو توضیح داد: «این رابطه با روم قسطنطنیه را شکل داد و به همین ترتیب هیپودروم را شکل گرفت.
هیپودروم واقع در قلب قسطنطنیه، از سیرک ماکسیموس رم الهام گرفته شده است، استادیوم عظیمی که می تواند تا 300000 نفر را در خود جای دهد.
هیپودروم که امروزه با نام میدان سلطان احمد شناخته می شود، یک سیرک رومی با ظرفیت تخمینی 100000 نفر بود.
این مکان محل مسابقات ارابه سواری، اجتماعات عمومی، جشنها و مراسم بود و خانه جدید ابلیسک تئودوسیوس بود.
ابلیسک بر روی ستون فقرات هیپودروم، که سد وسط سیرک است، بلند شد.
از آنجایی که رم به عنوان الگوی قسطنطنیه عمل می کرد، ابلیسک برای مطابقت با ابلیسک فلامینیو از هلیوپولیس در نظر
گرفته شد که قبلاً توسط امپراتور آگوستوس در سال 10 قبل از میلاد در سیرک ماکسیموس ساخته شده بود.
اما در Circus Maximus، ابلیسک موجود با ابلیسک جدید که از کارناک (ابلیسک لاتران) آورده شده است، جفت شده بود.
بنابراین، جفت مشابهی در قسطنطنیه تکرار شد و ابلیسک دیگری در هیپودروم ساخته شد یعنی ابلیسک دیواری که یک بنای تاریخی رومی بود.
ابلیسکی که به قسطنطنیه آورده شد و هفت امپراتور را قبل از برخاستن و سقوط تئودوسیوس دید، شکسته شد.
البته زمان وقوع آن مجهول مانده است، هرچند فرض بر این است که زمانی بین انتقال آن تا نصب مجدد آن اتفاق افتاده است.
هر یک از چهار ضلع آن با خط هیروگلیف حکاکی شده بود که موفقیت نظامی Thutmose III را ستایش می کند و مانند دوقلو خود، ابلیسک Lateran، در ابتدا تقریباً 30 متر ارتفاع داشته.
قسمت پایینی ابلیسک در تاریخ گم شد – هیچ کس نمی داند چه اتفاقی برای آن افتاده است – و این بنا به تنهایی در کمتر از 20 متر قرار داشت.
برای جبران کاهش اندازه ابلیسک، این بنا زمانی که در هیپودروم قسطنطنیه نصب شد، بر روی پایه ای متشکل از دو پایه قرار گرفت که اکنون 25.6 متر ارتفاع دارد.
پایه بالایی پایه ابلیسک تئودوسیوس، دادگاه او را در لحظاتی از مسابقات و مراسم در هیپودروم به تصویر می کشد.
دو طرف پایه پایینی با تصاویر حکاکی شده، یکی نشان دهنده ابلیسک است که در هیپودروم برافراشته شده است و
دیگری نشان دهنده مسابقات است.
دو طرف دیگر شامل دو کتیبه به یادبود برافراشتن ابلیسک در قسطنطنیه است. یک کتیبه به زبان یونانی (زبان مردم عادی)
و دیگری به زبان لاتین (زبان دربار) است.
زاواگنو توضیح داد:
«متون کتیبه به گونهای نوشته شده که گویی خود ابلیسک صحبت میکند، این متن به این واقعیت اشاره دارد که تئودوسیوس مجبور شد برخی از رقبا را شکست دهد تا امپراتور شود.
بنای تاریخی که زمانی نماد قدرت توتموس سوم بود، اکنون برای تجلیل از تئودوسیوس خود نمایی می کرد.
با حذف شدن از بافت اصلی خود در کارناک، ابلیسک مفهوم و اهمیت ذاتی خود را از دست داده بود. اما در قسطنطنیه هدف جدیدی را دنبال کرد.
شاهد خاموش
قسطنطنیه شهری مهم به نام بیزانس بود که کنستانتین آن را به عنوان مکانی برای یافتن شهر خود انتخاب کرد.
بیزانس در واقع گذشته ای نداشت و معروف نبود بنابراین مشکل مشروعیت بخشیدن به شهر و توجیه آن به عنوان پایتخت جدید وجود داشت.
کنستانتین بدین ترتیب شهر را با مجسمه ها و بناهایی که از اطراف امپراتوری آورده شده بود، آراسته کرد.
این روند مستمر ادامه یافت زیرا هر امپراتور جدید به دنبال نمایش قدرت خود بود و شهر را به خانه ای مملو از انواع گنجینه ها تبدیل می کرد.
زاواگنو به شوخی گفت : این مورد مخصوصاً در مورد هیپودروم، جایی که انبوهی از آثار باستانی جمع آوری شده بود، صادق بود.
با این حال، این تا زمان غارت قسطنطنیه در سال 1204 در خلال جنگ صلیبی چهارم، زمانی که گنجینه های هیپودروم عمدتاً ویران شدند، ادامه داشت.
تنها آثاری که باقی مانده اند، ابلیسک تئودوسیوس، ستون سرپانتین و ابلیسک دیواری بودند که ستون فقرات هیپودروم را زینت داده بودند.
با وجود تخریب های بسیار، خود هیپودروم باقی ماند و سه بنای تاریخی نیز نماد آن شدند.
حتی پس از فتح قسطنطنیه توسط عثمانی ها، هیپودروم اهمیت خود را حفظ کرد و توسط امپراتوری عثمانی برای میزبانی
نمایشگاه ها، مراسم و جشن ها مورد استفاده قرار گرفت.
زاواگنو توضیح داد:
«در طول دوران گذار، آن فضا برای زندگی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی استانبول ضروری بود.
ابلیسک تئودوسیوس که از زمان تأسیس شهر به عنوان قسطنطنیه در استانبول بوده است، گواه خاموش تاریخ این شهر است.
“یک موجود خارجی، که از مصر طول تمام راه با فراز و نشیب بسیار آورده شده بود.
در همان ابتدای پیدایش شهر آنجا بود و شاهد تحولات شهر در طول قرن ها بود، در حالی که هیپودروم – میدان سلطان
احمد – اهمیت خود را به عنوان قلب تشریفاتی شهر حفظ کرده است.”
او اضافه کرد:
در طول قرنها، ابلیسک شاهد انتقال شهر از پایتخت روم به پایتخت بیزانس بود.
نظاره گر جنگ صلیبی چهارم و همچنین فتح قسطنطنیه بود و شاهد ایجاد استانبول تحت حکومت عثمانی و همچنین مدرن شدن شهر به عنوان پایتخت فرهنگی ترکیه بود.
* پروکلوس اسقف اعظم قسطنطنیه بود.
شاهد خاموش استانبول